علی علی ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

قشنگ ترین تجربه

حمام گل پسر

عزیز مامان ، اولین حمامت   سومین روز تولدت بود. مامان جونی ها و خاله جونی ها و عمه جونت همه بودن ...  برو بیایی بود که نگو! تازه عمو مهدی واست کیک سفارش داده بود . اونروز چون هنوز بند ناف کوچولوت نیفتاده بود یه حمام مختصر داشتی ولی بازم حسابی تمیز و تازه شدی پسر گلم ، میگی نه نیگا کن و بعد حسابی پیچوندنت لای پتو که مبادا تن کوچول موچولت  سرما بخوره               و حالا یه تیکه جواهر شده بودی که می درخشیدی                    &n...
14 شهريور 1390

تولد

و بالاخره... در یک روز گرم اما ابری تابستون، یه جائی در همین نزدیکی ها ، تو یه بیمارستان سبز و ساکت، یه هیئت همراه   من و مامانمو تا پشت در اتاق عمل همراهی کردن  و نفسها ی منتظران که پشت درهای بسته تو سینه ها حبس شده بود و تالا پ و تولوپ قلبها بود که پشت در صداش میومد ... و من 6 ساعت بعد یعنی ساعت 6 بعد از ظهر روز 6/ 6/ 1390 در روزی که قرار نبود به دنیا بیام ،اومدم...  چند دقیقه ای منو تو آکواریم گذاشتن و  اینجا بود که من اولین جیغ زندگیم رو کشیدم... و دومین جیغ بنفش زندگیمو وقتیکه چشمم برای اولین بار به مامانم افتاد...   فردای اونروز لباسای جینگول...
6 شهريور 1390